نارنج بن

ساخت وبلاگ
چند وقتی است به خانه ی قدیمی ام بر نگشته ام... امروز سری به خانه زدم... در را که باز کردم، بوی خاطرات مشامم را پر کرد... اولین چیزی که توجهم را به خود جلب کرد پنجره ای بود که تا همین پنج سال پیش، تا بازش می کردی منظره ای زیبا چشمت را نوازش می داد... اما حالا... به سمتش رفتم... تا بازش کردم گرد و غب نارنج بن...ادامه مطلب
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت: 23:03

باران خاک را شست

خاک در خیابان های باران زده نابود شد

ذرات آن اما هنوز عاشق بارانند...

نارنج بن...
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13

باران بزند خیس ترین رهگذرم

تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم

ناشناس...

نارنج بن...
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13

گوش هایم را میگیریم! چشم هایم را میبندم! زبانم را گاز میگیرم! ولی حریف افکارم نمیشوم! چقدر دردناک است فهمیدن!!!... خوش به حال عروسک آویزان به آینه ماشین، تمام پستی بلندی های زندگی اش را فقط میرقصد! کاش زندگی از آخر به اول بود... پیر به دنیا می آمدیم... آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم... سپس کودکی معصوم میشدیم و در نیمه شبی تاریک، با نوازش های مادر آرام میمردیم... ناشناس... نارنج بن...ادامه مطلب
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13

از زندگی پرسیدم:

چرا روی چرخ و فلک تو یک سری ها بالا هستند و یک سری ها پایین؟!

تبسمی کرد و گفت:

نگران نباش میچرخد

نارنج بن...
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 35 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13

رفتم از شهر تو...

نارنج بن...
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13

و چه غریبانه مینگرد به دریای وسیع نیمکت خالی...

نارنج بن...
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 68 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13

چند وقتی است به خانه ی قدیمی ام بر نگشته ام... امروز سری به خانه زدم... در را که باز کردم، بوی خاطرات مشامم را پر کرد... اولین چیزی که توجهم را به خود جلب کرد پنجره ای بود که تا همین پنج سال پیش، تا بازش می کردی منظره ای زیبا چشمت را نوازش می داد... اما حالا... به سمتش رفتم... تا بازش کردم گرد و غبار از لای درز هایش در هوا پخش شد... به دیوار سنگی و دلگیر رو به رویم خیره شدم... بیچاره پنجره... تا دیواری زشت پشتش ساختند رهایش کرده بودند... زندگی ما انسان ها نیز همین گونه است... گاهی کسی را دوست داریم اما به خاطر کسایی که می آیند و دیوار زشتی بینمان می سازند از هم فاصله میگیریم... مراقب خوب های زندگی امان باشیم... اگر ولشان کنیم، می شوند درد... می شوند رنج... می شوند پنجره رو به دیوار... نارنج بن...ادامه مطلب
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 317 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13

چارتار...

نارنج بن...
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13

گاهی تمام تلاش خود را برای انجام کاری می کنیم...

شاید آن کار نشدنی باشد...

اما خدا میداند چه امید بزرگی در این کار نشدنی است...

نارنج بن...
ما را در سایت نارنج بن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : canartaraktarak2 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 22:13